نگاهی به نقش نیروی انسانی در دانشگاهها
مدیریت، با چهار مکتب کلاسیک، نئوکلاسیک، سیستمی و اقتضایی شناخته میشود. در مکتب کلاسیک نگاه به انسان، همانند یک چرخدنده یا ابزار بود که بهراحتی میتوانست آن را جایگزین کرد، اما دانشمندان علوم مدیریت دریافتند که نیروی کار انسانی با ماشینآلات تفاوت دارد و انسان موجودی پیچیده است. لذا در مسیر توسعه مکاتب، مکتب نئوکلاسیک یا روابط انسانی شکل گرفت. این مکتب نگاه ویژهای به انسان دارد، لزوماً نه به خاطر کرامت انسانی، بلکه علت اصلی، اهمیت به انسان و روابط انسانی در راستای راندمان تولید و خدمات میباشد.
امروزه نگاه به حوزههای تولید عملیات، علم محور است، چراکه بقای کسبوکارها وابسته به علم و دانش است و برنامهریزی نیروی انسانی نیز نیاز به نگاهی علمی دارد. اقتصادهای برجسته جهانی در کشورهایی شکل گرفت که متشکل از دانشگاههای کارآفرین هستند و اصلیترین پارتنر صنعت، دانشگاه میباشد؛ اما سؤال اصلی که در این نوشتار مطرح میباشد، این است که: آیا دانشگاهها توانایی مدیریت خود را بهدرستی دارند؟